۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

برای من آینده البته که چیز مهمیه ، اما امید به آینده چیز دیگه ایه./پری /داریوش مهرجویی
ابرها
تکه تکه
اما باوقار و بی صدا
می آیند
می نشینند
بر خیابانهایی که
برای رسیدن لغزنده اند...

پاییز 89

آنچه را
تا کنون بد می دانستم
زین پس زندگیش می کنم
سادگیهایم
بماند برای فراموشی
آه
این کلمات
تنها معنا یافته ی
شعور تلخ آدمی اند...

بهار 90
این رو چون عمیقا حس می کنم می گم تا باور کنی :

بی اعتمادی کشنده ترین حسیه که ممکنه گریبان گیرت بشه. بدبخت می شی. مثل سلول سرطان گسترش پیدا می کنه و اگه یه کمی دیر بجنبی نابودت کرده.
یادت باشه بی اعتمادی حتی تو رو به دزد شدن سوق میده. به تنها شدن ، تنها شدن و تنها شدن چون ناخودآگاه به هیچ کس اعتماد نداری.
از همون اول اونقدر صادقانه اعتماد نکن که کارت به اینجا برسه.

فقط اومدم بنویسم وگرنه آدمهای بی اعتماد زیاد پیدا می شه. الان من حال اصلا خوب نیست