گردون بانو
هیچگاه ندانستم ، هیچ گاه نفهمیدم.
۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سهشنبه
آهسته تر لطفا
طرحهایی که در سر دارم
برای ساختن جهانی
که از آنم ؛
به غیر دستهایی که می شناسمشان
نقش می خورند
بی وقفه
من هنوزم در پی
خاک
آب
آتش و باد
تنهایی بی مرز
تاب شنیدن اعترافات ام را داری ؟
پای تمام کرده هایم می ایستم
جریمه های سنگین
باشد
روحم , احساسم ,
رویاهایم حتی
سَر قبض ها پرداخت می کنم
پس ؛ حالا
لحظاتی هم
مرا !
ببین
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)