۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

...نهان باید


این جایی که من هستم ، پی ِ بنایش را خود ریخته ام و آنچه را که ندارم و در تمنایش به هر سو سر می گردانم ، خود از دست داده ام. پس یا سکوت کن و نظاره گر باش ، یا بکن خویش را از این دیوار و رها شو. از هر چه ، هر کس ، هر جا...

یکی از دست نوشته های سال 1385
الان هم دقیقا همین احساس رو تجربه می کنم شاید کمی تلخ تر...

" احساس خوبی نیست
حسی که من دارم
طعم نفرت
...
تلخ نیست
مثل آب بی طعم نیست
حس بی حسی
مثل بیزاری
... "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر