۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

انار آزادی...


دیشب خواب دیدم جایی هستم شبیه کویر با تپه های بلند شنی. دو انار دستم بود. سطح تپه ها فرشهای دستباف قرمز پهن بود. من سعی داشتم با بالا رفتن از آن تپه ها خودم را نجات دهم اما آدمیانی بودند سیاه پوش که با کشیدن فرشها باعث پرت شدن من می شدند. یکی از انارها را از من گرفتند و پاره اش کردند ، اما من تمام سعی ام این بود که آن انار دیگر را نجات دهم. در خواب می دانستم که آن انار ، نشان آزادی ست. با وحشت از خواب پریدم ولی برایم بسیار جالب بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر