گردون بانو
هیچگاه ندانستم ، هیچ گاه نفهمیدم.
۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه
تکرار می شویم
قلم در دستم نمی چرخد
کلمه به خاطر نمی آید
و او
در افق آرزوهایم
به رقص بر نمی خیزد
جابجایی اجسام
افکار نامفهومم را شکل می دهد
حالا
لحظه ها بی وقفه امانم نمی دهند
من تلخ می گذرم
و تو در پی تعبیر احساسی
18/07/1385
۱ نظر:
ناشناس
۲۴ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۴
سلام بانو
ندیده بودم تا به حال وبلاگتون رو
موفق باشید
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام بانو
پاسخحذفندیده بودم تا به حال وبلاگتون رو
موفق باشید